سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر آن که خواهى نیستى بارى بدان ننگر که کیستى . [نهج البلاغه]
چهارشنبه 88 آذر 18 , ساعت 6:1 عصر
پاسخ محمدرضا شالگونی به سؤال های احمد مرادی از “ترکمن صحرا مدیا”
برخلاف کسانی که ملیت های ایران را غائب بزرگ جنبش اعتراضی بزرگ ماه های اخیر کشور می بینند ، به نظر من ، نقش ملیت ها ( و به طور کلی “مسأله ملی” ) در این حوادث چشم گیر و انکار ناپذیر بود. برای [...]

کلمات کلیدی :
چهارشنبه 88 آذر 18 , ساعت 5:53 عصر

جایگاه زن در ایران باستان

زن در دوره‌ی هخامنشی

کورش محسنی

 برای پی بردن به جایگاه اجتماعی زنان در ایران باستان بهره‌گیری از بُن‌مایه‌ها (منابع) ی کهن سودمند خواهد بود. با بررسی این گونه بُن‌مایه‌های درمی‌یابیم که زنان در عرصه‌های گوناگون اجتماعی در کنار مردان به کار می‌پرداخته‌اند و از دست‌مُزد برابری برخوردار بوده‌اند. بررسی گل‌نبشته‌های برجای مانده از شهر پارسه (تخت جمشید) به ما نشان می‌دهد که دست‌مزدها متناسب با گونه‌ی ِ کار ِ انجام شده پرداخت می‌شد، نه جنسیت کارگر! برای نمونه دست‌مزد کارگران زن و مرد شه‌بانو «رته بامه» برابر است. یا برای نمونه زنان سرپرست ماهانه 50 لیتر جو و 30 لیتر شرا*ب دریافت می‎‌کردند که برابر بود با دست‌مزد یک افسر سپاه!

 پرداخت گونه‌ای بیمه برای زایمان زنان و مرخصی (احتمالا 5 ماهه) آن‌ها نیز از راه بررسی گل‌نبشته‌ها مورد تایید است. در درازای مرخصی زایمان زنان دست‌مزد ایشان به حداقل می‌رسید که البته برای گذران زندگی بسنده بود. تنها مورد تفاوت میان زنان و مردان در فرمان‌روایی هخامنشی، پرداخت پاداش زایمان بیش‌تر برای نوزدان پسر در برابر نوزادان دختر است که این مورد نیز با توجه به بازه‌ی زمانی مورد بررسی طبیعی به نظر می‌آید.

 گل‌نبشته‌ها نشان می‌دهند که در جایگاه‌های اداری و کارگاهی، زنان می‌توانسته‌اند به جایگاه‌های بالاتر برسند. برای نمونه در کارگاه‌های دوخت و دوز شاهی هم‌واره سرپرستی و گردانندگی بیش‌تر به دوش زنان است و مردانی زیر دست زنان به کار مشغول هستند. در گونه‌ی دست‌مزدها و گُسارش (مصرف) نیز زن و مرد هم‌سان هستند و زنان نیز همانند مردها جیره‌ی شرا*ب یا آب‌*جو دریافت می‌کرده‌اند. البته گویا زنان در کارهایی که نیاز به سفرهای دراز مدت داشتند به کار گرفته نمی‌شدند که به احتمال فراوان به انگیزه‌ی بایستگی (لزوم) حضور زنان در کانون خانواده بوده است.

 زنان در دربار نیز از آزادی بسیاری برخوردار بوده‌اند. ایشان به گواهی بُن‌مایه‌ها دارنده‌ی زمین، کارگاه‌های بزرگ به همراه کارکنان‌اش و درآمدهای فراوان بودند.  گزنفون می‌نویسد: که «پاریساتیس» زن داریوش دوم زمین‌های بزرگی در بابل و سوریه به نام «کمربند!» داشت. سخن افلاتون نیز در این زمینه می‌تواند روشن‌گر باشد:

 «یک بار از مرد قابل اعتمادی شنیدم که او کمابیش همه‌ی درازای یک روز را از مُلک پرحاصلی گذشته است که بومی‌ها آن را «کمربند همسر شاه» می‌نامیدند...»

 در گل‌نبشته‌ها به نام چهار زن از خاندان شاهی برمی‌خوریم: آتوسا، ارتیستونه، رته‌بامه و اپاکیش. «آتوسا» همان دختر بزرگ کورش بزرگ، همسر داریوش بزرگ و مادر خشایارشا بود و در گل‌نبشته‌ای به میزان جو و گندم ویژه‌ی او برمی‌خوریم. هم‌چنین  گویا «ارتیستونه» نیز دارای درآمد گندم و جو بوده و دست‌کم در آبادی‌های ورنتوش، مَدَنه و کوگنکا دارای کاخ بوده است. شه‌بانو دائما در رفت آمد و سرکشی به کارگاه‌ها و زمین‌ها بوده است و نیازمندی‌های او به خوراک و دیگر ابزار در دستگاه دیوانی هخامنشی ثبت گردیده است. برای نمونه در سال 498 پ.م. وی هم‌راه با پسرش «اَرشام» در «اوتی‌تی»، «هَنور» و «مِنری» در بخش ایلام حضور داشته‌اند و 4260 لیتر آرد، 21 لیتر خوراک جو و 543 لیتر آب*جو دریافت و با مُهر خود گل‌نبشته‌ی دیوانی را تایید کرده است.

 در گل‌نبشته‌ای می‌خوانیم: «سد گوسفند در اختیار ارتیستونه قرار می‌دهم، به گونه‌ای که شاه دستور داده است». در گل‌نبشته‌ی دیگری به 400 کوزه یا خُم شرا*ب اشاره شده که به ارتیستونه تحویل داده شده است. این دستورها احتمالا مربوط به برگزاری جشن نوروز است که برگزاری دست‌کم بخشی از آن بر دوش این شه‌بانو بوده است.

 جایگاه بالای زنان در ایران باستان از راه نامه‌های کهن ایرانی هم‌چون شاهنامه نیز پیش از این بررسید شده است (نگاه کنید به: جایگاه زن در شاهنامه). در زمان ساسانیان نیز این جایگاه برای زنان وجود داشت به گونه‌ای که دو تن از ایشان -هرچند کوتاه و در پی چُخش‌های سیاسی- به جایگاه شاهی رسیدند.

کُخ، هاید ماری 1380: از زبان داریوش، نشر کارنگ.

* هر گونه برداشت از داده‌های این تارنگار تنها با ذکر نام نویسنده و نشانی مجاز است.(کورش محسنی)



کلمات کلیدی :
چهارشنبه 88 آذر 18 , ساعت 5:53 عصر

انوشیروان و پیرمرد جوز کار

فصل 36 سیاست‌نامه

کورش محسنی

سیاست‌نامه

خواجه نظام الملک توسی دانشمند و نویسنده‌ی سده‌ی پنجم و وزیر نام‌دار ملک‌شاه سلجوقی است. وی نویسنده‌ی نخستین نَسک (کتاب) به زبان پارسی یعنی سیاست‌نامه (سیَر الملوک) که پیرامون رفتارشناسی, کشورگَردانی و بازگویی رویدادهایی از زمان مزدکیان و خردم‌دینان است, به شمار می‌آید.

 

داستان انوشیروان دادگر

 رسم تخمه‌ی ساسانیان چنان بوده است که هر که پیش ایشان سخنی گفتی و یا هنری نمودی که ایشان را خوش آمدی, بر زفان ایشان برفتی که «زه!». چون بر زفان پادشاه برفتی که «زه!» بی‌درنگ, خزینه‌دار هزار دینار بدان کس دادی.

 روزی نوشروان برنشسته بود و با ویژگان به شکار می‌رفت, بر کنار دیهی (روستا) گذر کرد. پیری را دید نود ساله, جوز (گردو) در زمین می‌نشاند. نوشروان را شگفت آمد, از بهر آن‌که ده سال و بیست سال بباید تا این درخت ِ کِشته [شده] بَر رسد.


 گفت: «ای پیر, جوز می‌کاری؟». پیر گفت: «آری, خدایگان». گفت: چندان زنده باشی که از برش بخوری؟». گفت: «کِشتند و خوردیم; کاریم و خورند». نوشروان را خوش آمد, گفت: «زه!». بی‌درنگ, خزینه‌دار هزار دینار بدان پیر داد.

 پیر گفت: «ای خدایگان, هیچ کس [از] بَر ِ این درخت زودتر از بنده نخورد». گفت: «چگونه؟». پیر گفت: «اگر من جوز نَکِشتمی و خدایگان این‌جا گُذر نکردی و از بنده چنان‌که پرسید, نپرسیدی و بنده آن پاسخ ندادی, من این هزار درم از کجا یافتمی؟». نوشروان گفت: «زها زه!». خزینه‌دار دو هزار دینار دیگر بدو داد, از بهر آن‌که دوبار زه بر زفان او رفت.

* هر گونه برداشت از داده‌های این تارنگار تنها با ذکر نام نویسنده و نشانی مجاز است.(کورش محسنی)



کلمات کلیدی :
چهارشنبه 88 آذر 18 , ساعت 5:53 عصر

سرزمین و قوم ایلام

تاریخ، زبان، تبار و فرهنگ ایلامیان

کورش محسنی

 آگاهی ما پیرامون تبار و زبان ایلامیان و این‌که آیا این تیره در دسته‌ای  از گروه‌های بزرگ قومی هم‌چون هندواروپاییان (آریاییان)، سامیان و غیره جای می‌گیرند یا خیر بسیار اندک است. ایلامیان نزدیک به دو هزار سال یا بیش‌تر در تاریخ سیاسی، جنگی، مدنی و فرهنگی جنوب غربی سرزمین ایران حضور برجسته‌ای داشته‌اند. البته پژوهنده می‌تواند از راه بررسی اسناد و مدارک میان‌رودان (بین النهرین) به برخوردهای پر شمار ایلامیان با همسایگان توانمند غربی خود یعنی بابل و آشور پی ببرد. هرآینه، باید به این منابع، تورات را نیز افزود. چراکه در تورات بیش از 20 بار از ایلام نام برده شده است. بایسته است یادآوری گردد که گونه‌ی اکدی و سامی ایلام در تورات "عیلام" است و شکل درست واژه، همان "ایلام" است.


  نبشته‌های کهن شاهان میان‌رودان، آشور و خود ایلام و گل‌نبشته‌ها، مهره‌ها، سازه‌های باستانی و سنگ‌نگاره‌های به دست آمده از سرزمین ایلام نیز از دیگر منابع سودمند برای پژوهش درباره‌ی این قوم که حضوری درازمدت در ایران داشته‌اند، است.

  برپایه‌ی همین مدارک است که می‌توان دل‌استوار (مطمئن) بود که ایلامیان دستگاه دیوانی و دارایی بسیار پیش‌رفته‌ای داشته‌اند. این‌چنین است که هخامنشیان بهترین دبیران خود را از میان ایلامیان برگزیده بودند و بایگانی گسترده و بزرگ آن‌ها که امروزه به دست ما رسیده به دبیره و زبان ایلامی  است. نخستین گل‌نبشته‌ی ایلامی که با دبیره‌ی (خط) تصویری به دست آمده مربوط است به 2900 پیش از زایش. این دبیره‌ی هندسی از نزدیک به سال 2220 پیش از زایش، کنار گذاشته شد و دبیره‌ی میخی که احتمالا برگرفته شده از اکدی بود جای‌گزین آن شد. بهره‌گیری از این دبیره تا زمان سرنگونی ایلام در 640 پیش از زایش دنبال شد.

  سومری‌ها ایلام را «اِلام» می‌خواندند و از دید ایشان ایلام سرزمینی در بلندا است. خود ایلامیان نام سرزمین خود را «هَل - تَه - اَم - تی» می‌نوشتند . این نام احتمالا هم‌پیوند است با نام کوهی در دامنه‌های زاگرس. در سنگ‌نبشته‌ی داریوش بزرگ هخامنشی، نام این بخش "خوزا" آمده است که نام خوز و خوزستان هم‌اکنون از همین نام کهن برجای مانده است.


  ایلام افزون بر برخوردهای جنگی که با تیره‌های میان‌رودان داشت، از دید اقتصادی و تجاری برای بابلیان، سومری‌ها و آشوریان با اهمیت بود. ایشان یا با داد و ستند یا با جنگ، زور و غارت‌گری منابع ساختمانی خود را از ایلام به دست می‌آوردند. تبار ایلامیان هم‌چنان از پرسمان‌های حل نشده است و تنها در این زمینه می‌توان به حدس و گمان بسنده کرد. ایلامیان هم‌چون سومری‌ها دارای زبانی تک‌خانواده هستند و پیوندی میان زبان ایشان و زبان‌های دیگر ثابت نشده است. البته شماری آن را با زبان دراویدی در هند هم‌خانواده دانسته‌اند. ولی نباید از پیوندها و نزدیکی‌های فرهنگی قابل توجه ایلامیان با دیگر اقوام ایرانی و آریایی به سادگی گذشت. ایلامیان در کنار مادها و پارسیان و سکاییان از برجسته‌ترین تیره‌های درون دستگاه سیاسی، اداری و جنگی هخامنشیان بودند.


  سرزمین ایلام بخش‌هایی از استان‌های خوزستان، فارس، ایلام، بوشهر و لرستان را شامل می‌شد. تاریخ ایلام به سه بخش تقسیم شده است: 2500 تا 1500 پیش از زایش، تاریخ دوره‌ی کلاسیک ایلام 1300-1100 پیش از زایش، تاریخ ایلام نو 750-640 پیش از زایش.
زیگورات چغازنبیل از برجسته‌ترین نمونه‌های معماری و هنر ایلامی است. شهر «دور - اونتاش» در سال 640 پیش از زایش به فرمان آشوربنی‌پال در جنگ با «هومبان هالتاش»، واپسین شاه ایلام، ویران شد. این شهر دارای دو حصار بود که حصار بیرونی 1200 متر دراز و 800 متر پهنا داشت و حصار دورنی به درازای 400 و پهنای 200 متر بوده است. بخش دینی و به ویژه زیگورات چغازنبیل در میان حصار درونی جای دارد که دارای 7 دروازه است. این زیگورات در 5 طبقه و با شمار فراوانی خشت و سدها آجر ساخته شده است.


  سرانجام در سال 640 پیش از زایش، آشوربنی پال پادشاه آشور به ایلام تاخت و مردم ایلام را کشتار کرده و دولت ایلام برای همیشه از میان برداشته شد. سنگ‌نبشته‌ی آشور بنی پال در این باره گویای همه چیز است: «همه‌ی خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم، و در درازای یک ماه و یک روز کشور ایلام را به همگی پهنای آن، جاروب کردم. من این کشور را از حَشَم و گوسپند، و نیز از نغمه‌های موسیقی بی‌بهره ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند.»

* هر گونه برداشت از داده‌های این تارنگار تنها با ذکر نام نویسنده و نشانی مجاز است.(کورش محسنی)



کلمات کلیدی :
چهارشنبه 88 آذر 18 , ساعت 5:53 عصر

دستگاه اداری در ایران باستان

جای‌گاه دبیران و منشیان در زمان ساسانیان

کورش محسنی

  جای‌گاهی که  دبیران در ایران باستان داشته‌اند بسیار نغز و شگفت آور است. می‌توان گفت ایرانیان  همواره آراستگی و سامان‌مندی را مد نظر داشته‌اند. بهره گیری هخامنیشان از ایلامیان  ساکن در کشور ایران، نمونه‌ای است از وسواس در زمینه‌ی کار دبیرگری و دیوانی. ساسانیان و به اندازه‌ی کمتر، اشکانیان این جریان را از زمان هخامنشیان وام گرفتند. در زمان ساسانیان نامه‌های خصوصی دربردارنده‌ی بخش‌هایی هم‌چون: بازگویی از بزرگان، پند و اندرز دینی و رفتاری، چامه و سروده و زبانزد و امثال می بود. نامه‌ها با توجه به جای‌گاه و مقام نویسنده و دریافت کننده نگاشته می‌شدند.


  نظامی عروضی در چهارمقاله آورده است: «پیش از این در میان ملوک عصر و جبابره‌ی روزگار پیش چون پیش‌دادیان و کیان و اکاسره و خلفا رسمی بوده است که مفاخرت و مبارزت به عدل و فضل کردندی و هر رسولی، که فرستادند از حکم و رموز و لغز مسائل با او همراه کردندی و در این حالت پادشاه محتاج شدی به ارباب عقل و تمیز و اصحاب رای و تدبیر و چند مجلس در آن نشستندی و برخاستندی تا آن‌گاه که آن جواب‌ها بریک وجه قرار گرفتی» 

  دبیرخانه اعراب پس از اسلام نیز یک برداشت کامل از زمان ساسانیان است و وضعیتی که نظامی عروضی در سده‌ی دوازدهم ترسایی (میلادی) از دبیرخانه‌ی زمان خود بازگویی کرده، به گونه‌ی فراگیری با وظایف و کارهای دبیران زمان ساسانیان هماهنگ و همانند است. زبردست‌ترین منشیان و بهترین خطاطان در دربار به کار گرفته می‌شدند.


  دبیران، سیاست‌مداران راستین به شمار می‌آمدند و همه گونه اسناد و دستک را سامان می‌بخشیدند و نامه‌نگاری‌های دولت را در دست داشتند. فرمان‌های شاهی را نگاشته و ثبت می‌کردند و برآیند هزینه‌ها را مرتب کرده و محاسبات دولت را اداره می‌کردند. در زمان جنگ کار نگاشتن نامه برای دشمن نیز به دست دبیران بود و اگر زمانی دشمن به پیروزی دست پیدا می‌کرد امکان زیان رسیدن به دبیر نیز وجود داشت. چنان‌که شاپور پسر اردشیر یکم، منشی واپسین پادشاه اشکانی یعنی «دادبُنداد» را به دست خود کشت، زیراکه از سوی پادشاه خود، نامه‌ای اهانت آمیز به اردشیر نوشته بود.
 

  رئیس طبقه‌ی دبیران، «ایران‌دبیربد» یا «دبیران مِهَست» نامیده می‌شد، که گاهی ماموریت‌های سیاسی را نیز بر دوش داشت.
 

برپایه‌ی بازگویی خوارزمی دبیران کشوری چنین دسته‌بندی می‌شدند: 1- داددبیر (دبیر دادگستری) 2- شهرآماردبیر (دبیر عایدات کشور شاهنشاهی) 3- کَدَگ‌آماردبیر (دبیر عایدات پادشاهی) 4- گنج آماردبیر (دبیر خزانه) 5- آخور آماردبیر (دبیر اصطبل شاهی) 6- آتش آمار دبیر (دبیر عایدات آتش‌کده‌ها) 7- روان‌گان دبیر (دبیر امور نیکوکاری و دَهِش) 8- یک نفر دبیر امور عرب نیز در دربار حضور داشت که کار برگردان و ترجمه را بر دوش داشت و مزد او را اعراب حیره پرداخت می‌کردند.

  در کارنامگ در ردیف هم‌راهان شاهنشاه در زمان شکار، از مقاماتی هم‌چون: موبدان موبد، ایران سپاه‌بد، دبیران مهست، پشتیگبان سالار، اندرز بدای و اسپوهرگان یاد شده است. از جای‌گاه‌های دیگری هم‌چون مُهر دار شاهنشاهی و نگهبانان سال‌نامه‌های شاهی نیز یاد شده است که جای‌گاه بالایی در دستگاه دیوانی و اداری کشور داشته‌اند. در سده‌های پایانی ساسانیان جای‌گاه اَستَبَد (رئیس تشریفات) نیز به این طقبه افزوده شد.

برگردان: اردشیر، شاهنشاه ایران

کریستین سن، آرتور 1384: ایران در زمان ساسانیان

* هر گونه برداشت از داده‌های این تارنگار تنها با ذکر نام نویسنده و نشانی مجاز است.(کورش محسنی)



کلمات کلیدی :
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

دانشنامه دوستداران ایران