درود.
خیلی وقته که بچه های خوزستان مخصوصا خرمشهریها گله میکنند که چرا فقط از آبادان مینویسم؟ و هرچی که توضیح میدم عنوان وبلاگم بر اساس شهر آبادانه قبول نمیکنند. حالا که اینطوره منم تصمیم گرفتم هراز گاهی درمورد یکی از شهرهای استان هم بنویسم و برای شروع چه جایی بهتر از خرمشهر.
در محل تلاقی رود کارون و اروند رود، یعنی در حدود خرمشهر کنونی، شهر کهنی با نام بیان وجود داشته که تا قرن چهارم هم آثارش باقی مانده بوده است.
این شهر در پیش از اسلام «بارما» نام داشته و به قول ابوزید بلخی، در زمان خلافت خلیفه دوم تبدیل به بیان شده است. شاید واژه بیان معرب پیان باشد که در زبان خوزی قدیم به معنای مردان بوده.
پس از ویرانی شهر بیان، در نزدیکی ویرانه های آن،شهری کوچک به نام محرزه (مهرزه یا محرزی) ساخته شد.
خرمشهر از دیدگاه تاریخ نگاران بازمانده شهر بیان و محرزه است.
جال است بدانیم که عیلامیان در محلی که کارون به خلیج فارس میپیوست، شهری به اسم ناژیتو بنا کرده بودن تا دروازه کارون را حفظ کند. در دوره هخامنشیان این وظیفه بر عهده آبادی دیگری به نام آگینس افتاد. بعد از ناژینو و آگینس، با گذشت زمان به شهرهای بیان و محرزه رسید.
در اینجا بحث من بیشتر در مورد خود کلمات محمره و خرمشهر است.
محمره در زبان عربی به معنای قرمز (سرخ) شده است. در جستجوهایی که من انجام دادم، در برخی نوشته ها بیان شده که پس از دستگیری بابک خرمدین، رهبر سرخجامگان ، در حدود 12 قرن پیش، بازماندگان خرمی را به سرزمینهای نیمه ویران جنوب ایران تبعید کردند تا هم از سرزمین اصلی خود دور باشند و هم به پایتخت خلافت نزدیکتر. با این توجیه و تفاسیر، من فکر میکنم واژه محمره (سرخ شده) به همین دلیل از آن ایام توسط مردم محلی که اقوام عرب مهاجر بودهاند بر این بخش گذاشته شده.
اگر این توجیه درست باشد واقعا جالب است که پس از تغییر نام مجدد این شهر از محمره به خرمشهر هم باز رد خرمدینان را در این اسم میبینیم.
منتظر خواندن نظرات شما هستم تا با هم به بحث در این زمینه بپردازیم.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ