سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چون نیکوکارى بر زمانه و مردم آن غالب آید و کسى به دیگرى گمان بد برد ، که از او فضیحتى آشکار نشده ، ستم کرده است . و اگر بدکارى بر زمانه و مردم آن غالب شود و کسى به دیگرى گمان نیک برد خود را فریفته است . [نهج البلاغه]
چهارشنبه 88 آذر 18 , ساعت 6:22 عصر

شهر اهواز مرکز استان خوزستان مدتی است که از سوی گروهی «احواز» یا «الاحواز» نامیده شده و آن گروهها مدعی مرکزیت این بخش از سرزمین عربستان ایران هستند. گذشته از بحثهای مربوط به بی اساسی این مدعا، در این نوشته به بررسی ریشه های نام اهواز می پردازیم.

 1- احواز و ریشه معنایی آن:

برای این کلمه دو تعریف گفته شده، یکی اینکه این کلمه جمع "حاز" به معنای بدست آوردن است و دیگری اینکه این کلمه جمع "حوز" است. حوز در دایره المعارف المنجد بدین صورت معنی شده است: «حوز یعنی جایی که دور منطقه سد یا آب بند باشد. و همچنین به اولین شبی که پس از مدتی طولانی شتر به آب برسد گویند.»

2- اهواز و ریشه های تاریخی این نام:

در دوره عیلامیان در نزدیکی اهواز کنونی، شهری به نام "اوکسین" بر پا بوده که با اهواز قدیم تطبیق می کرده است. بنابراین می توان گفت که نخستین بانیان شهر اهواز، عیلامیان بوده اند. این شهر بعد ها خراب شد و اشکانیان آن را دوباره ساختند. پس از آن باز ویران شد و اردشیر بابکان آن را از نو ساخت.

شهر اهواز قدیم، که اهواز امروزی به جای آن بنا شده است، در زمان ساسانیان، "هرمزاردشیر" و "هوجستان واجار" (خوزستان بازار )نامیده می شد.(   امام شوشتری، سید محمد علی، تاریخ جغرافیایی خوزستان، ص95 تا96 و نیز، افشار سیستانی، ایرج، خوزستان و تمدن دیرینه آن، ج1، ص 285) 

مقدسی میگوید: و اهواز شهر بزرگی است، مردمش زرتشتی و مسلمان میباشند. ... اهواز انبار کالاها و فرآورده های خوزستان میباشد... بازرگانان و بیگانگان در این شهر سود بسیار میبرند. نام اهواز با کالاهای شکر و پارچه آن در همه جهان مشهور و به بزرگی معروف است و به همین جهت اعراب، این شهر را «سوق الاهواز» نامیده اند، یعنی بازار خوزستان. زندگانی برای بینوایان و فقرا در شهر اهواز از جهت خوراک و پوشاک بسیار آسان است. (امام، سید محمد کاظم، مهر، شماره 9، آذر 1344، ص542)

حمزه اصفهانی می نویسد: هرمز اردشیر نیز نام دو شهر است که اردشیر به هنگام تعیین حدود آنها، هر یک را به نامی مرکب از نام خود و خدای عز و جل (هرمز + اهورا مزدا) نامید و در یکی بازاریان و در دیگری بزرگان و اشراف را سکونت داد. شهر بازاریان نام دیگری هم گرفت، یعنی هوجستان واجار(که در نقشه هایی که در آن زمانها کشیده شده، معرب آن سوق الاهواز  ثبت شده است.)... به هنگام آمدن مسلمان، شهر بزرگان[در جنگ] به دست آنان ویران گردید. (اصفهانی، حمزه بن حسن، تاریخ پیامبران و شاهان، ص 116، و نیز   افشار سیستانی، همان کتاب، ص 285)

اهواز قدیم بوسیله نهر شاهگرد (شاه+گرد) به دو محله بزرگ تقسیم می شد: محله غربی که میان رودخانه و نهر واقع بود و به نام جزیره شهرت داشت و دیگری که محله شرقی که در پای کوه ساخته شده بود و... (امام شوشتری، سید محمد علی، همان کتاب، ص96 و نیز    افشار سیستانی، ایرج، همان کتاب، ج1، ص285)

آثار بدست آمده در ویرانه های پیرامون شهراهوازکنونی، به دوره ساسانیان تعلق دارند. برخی بانی شهر اهواز را اردشیر بابکان وعده ای بنای آن را به شاپور نسبت می دهند(212 تا 217 م.). (مشکوتی، نصرا...، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، ص116 و نیز افشار سیستانی، ایرج، همان کتاب، ج1،ص285 و 286)

این شهر در زمان حیات باستانی خود، چشمه دانشمندان بسیاری بوده است که دانشگاه باستانی جندی (گندی) شاپور نمادی از آن است.

در اهواز ،آثار باستانی مانند سد اهواز قدیم  یا سد شادروان که در بعضی مواقع آثاری از آن از زیر آب کارون نمایان می شود و گورستان های زرتشتیان یافت می شود. در کوهستانهای شرق اهواز دخمه هایی تراشیده اند که آرامگاه زرتشتیان اهواز در دوران پیش از اسلام بوده است. وضع موجود دخمه ها چنین می نماید که آنها ابتدا معبد بوده اند و بعدها مدفن مردگان شده اند. نظیر این دخمه ها در کوههای رامهرمز و شوشتر و.. دیده می شوند.(افشار سیستانی، ایرج، همان کتاب، ج1،ص287)   

اهواز تا اواخر سده 5 ه.ق. آباد بود و پس از ان رو به خرابی گذاشت و پس از اینکه خاندان برسق (امرای خوزستان) پایتخت خود را از اهواز به شوشتر انتقال دادند، شهر اهواز شهرت و اهمیت خود را از دست داد. بدان حد که تا یکی دو سده اخیر، جز نامش، چیزی در محل آن  وجود نداشت.

 در زمان ناصر الدین شاه قاجار  شهر جدید اهواز ساخته  شد که با مهاجران زیادی از دزفول(دژپل) و شوشتر، بهبهان و سایر شهر های استان به شهری بزرگ و مهم تبدیل شد. در آن زمان نام این شهر با نام شاه آن زمان "ناصریه" گذاشته شد که در زمان رضاشاه،  نام باستانی آن بدان برگردانده شد.

روزنامه تایمز لندن در شماره مورخ 11 ژوئیه 1889 م. خود به نقل از رئیس کمپانی کشتیهای بازرگانی فرات و دجله مینویسد: «جمعیت اهواز در سال 1889 م. (1268 ه.ش.) بیش از 200 نفر نبوده که آنها هم در خانه های حصیری و کپری زندگی می کرده اند.» (افشار سیستانی، ایرج،همان کتاب، ج2، ص 844)

پس از اجرای سیاست ساکن کردن عشایر، در زمان رضاخان، عشایر  لر، عرب و بختیاری زیادی در اهواز ساکن گردیدند. در زمان جنگ تحمیلی نیز تعداد زیادی از عشایر جنگزده عرب زبان، به ویژه از سوسنگرد، در این شهر اسکان یافتند.

«اقلیت های مذهبی و ملی از قبیل ارمنی، دزفولی، شوشتری، عرب و شیرازی در اهواز زندگی می کنند.»( سعدیان، عبدالحسین، سرزمین و مردم ایران،ص 483)

شهر اهواز به واسطه موقعیت صنعتی آن بخصوص در پیش از انقلاب، پذیرای اندک مهاجرانی از سراسر ایران بوده است، کرد ها، شیرازی ها، اصفهانی ها و... بوده است.

هم اکنون  زبان رایج در شهر اهواز، فارسی بدون لهجه می باشد و زبان های عربی میان عرب زبانها و لری و.. نیز رواج دارد.

 با این تفاصیل فکر میکنم بهتر بتوان در مورد صحبت ابتدایی این نوشته فکر کرد.

 

شاد و پیروز باشید.



کلمات کلیدی :

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

دانشنامه دوستداران ایران